این نظر رو یک نفر در پست قبلی گذاشته بود، ولی چون خصوصی بود نمیشد منتشرش کرد:
پس منی که اهل دختر بازی نبودم و نتوانستم و نمیتونم دختر مورد نظر و پیدا کنم بی عرضم فکر کنم باید تا اخیر مجرد بمونم چون متاهل شدن عرضه میخواد البته بگذریم اونایی هم که عرضه دارن مشغول دور دور میشن خودش پارادوکس بزرگیه
عرضه داشته باشی با دختر های زیاد نشست و برخواست میکنی ولی میشی دور دوری
نداشته باشی کلا هیچی به هیچی
به سوالم هست میگی عرضه داشته باشه دقیقا از کجا بدستش بیاره دختررو از تو پارک؟ تو خیابون ؟ تو تاکسی؟ یا تو ی چت و ...
زندگی عجیب شده عجیبیب
پاسخ من:
جواب من اینه که متاسفانه بله، شما بی عرضه بودید، چون قاعدتاً یک آدم در جامعه باید بتونه کارهای حداقلی خودش رو انجام بده مثل یاد گرفتن مهارت یا تحصیل، پیدا کردن کار، پیدا کردن همسر، تامین هزینه های زندگی و....
من فکر میکنم این غیر منصفانه است که آدم ناکامی های خودش در پیدا کردن شریک زندگی، حمل بر این کنه که چون آدم خوبی بودم نتونستم ازدواج کنم یا چون دیگران لاشیو دختر بازن تونستن فرد مدنظرشونو پیدا کنند.
مگه ما گفتیم تو پارک و تاکسی زن پیدا کنید؟ شما تو پادگان زندگی میکنید که یک دختر خوب هم اطراف تون پیدا نمیشه؟ دوست، آشنا، همسایه، همکلاسی، همکار و.... بالأخره یکی هست که نزدیک به شرایط شما باشه. چه ایرادی داره در چهارچوب های اخلاقی به یک خانم پیشنهاد ازدواج بدید و چند جلسه باهاش صحبت کنید و بعد به خاستگاریش برید؟
دخترها نمیتونن برن به مرد پیشنهاد بدن و خاستگاری کنن، پس طبیعیه که این قضیه لزوما ربطی به عرضه شون نداشته باشه. اما مردها که کاملا دست شون باز هست، چرا نباید بتونن همسر پیدا کنند؟ مرد باید عرضه و جنم زندگی کردن، خاستگاری رفتن و کار کردن داشته باشه. اینا از بدیهیات مرد بودنه. من هم نمیگم اخلاق رو زیر پا بگذارید اما قاعدتاً باید بتونید از پس این موارد در زندگی بر بیاید.
موفق باشید