زندگی کاغذی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی هستم. و اسمم دخترکاغذیه. :)
قبلا در میهن بلاگ، وبلاگ داشتم و بعد از بسته شدنش اومدم اینجا (شاید قدیمیای میهن بلاگ منو بشناسن).
اینجا از هر دری صحبت میکنم و از روزمرگی هام مینویسم و هرچی خوشم بیاد به اشتراک میگذارم.
دوست دارم بهتون حس خوبی منتقل کنم، و زمانی که در وبلاگم سپری میکنید، غم ها و ناراحتی هاتون رو فراموش کنید.
ممنونم که بهم سر میزنید ❤️🌱

زندگی کاغذی

یادداشت های یک دانشجوی مهندسی

عصب کشی

بالاخره زمان موعود فرا رسید و زودتر از ساعتی که وقت داشتم با خواهرم رفتیم مطب دندانپزشکی و عصب کشی انجام شد خداروشکر.

هنوزم تورم زیاد و درد دارم. با مسکن خوبم و حالم بهتره. امیدوارم زودتر خوب شم.

بعد از دندونپزشکی ام رفتم پنی سیلین زدم.

منی که هم از عصب کشی خیلی میترسیدم هم از آمپول، امروز دوتاشو انجام دادم و برا خودمم عجیب بود:))

قبلا با خودم فکر میکردم اگر عصب کشی کنم یه عضوی از بدنو از دست میدم و ناقص میشم و این خیلی ناراحت کننده اس. اما این دوسه روزی که دندونم آبسه کرد دیگه این چیزا برام مهم نبود و فقط میخواستم زودتر خوب شم و از درد راحت شم.

درد دندونم یه طوریه که تو مخ آدمه و انگار سیستم مغز و بدن آدمم بهم میریزه :)))

حالا خداروشکر عصب کشی شد، مونده پر کردنش

راستی هزینه های دندونپزشکی چقدررر بالاست :/