زندگی کاغذی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی هستم. و اسمم دخترکاغذیه. :)
قبلا در میهن بلاگ، وبلاگ داشتم و بعد از بسته شدنش اومدم اینجا (شاید قدیمیای میهن بلاگ منو بشناسن).
اینجا از هر دری صحبت میکنم و از روزمرگی هام مینویسم و هرچی خوشم بیاد به اشتراک میگذارم.
دوست دارم بهتون حس خوبی منتقل کنم، و زمانی که در وبلاگم سپری میکنید، غم ها و ناراحتی هاتون رو فراموش کنید.
ممنونم که بهم سر میزنید ❤️🌱

زندگی کاغذی

یادداشت های یک دانشجوی مهندسی

ماشین

بچه ها اگر ماشین دارید و با ماشین خودتون دانشگاه و سرکار میرید واقعا خوش به حالتون. شما از زندگی خیلی بیشتر لذت میبرید تا کسی که هرروز ساعتهای زیادی تو مترو و اتوبوس میگذرونه...

سالهاست گواهینامه گرفتم ولی ترس شدید دارم از رانندگی....

فکر کنم همین روزاست که گواهی نامم باطل سه

عصب کشی

بالاخره زمان موعود فرا رسید و زودتر از ساعتی که وقت داشتم با خواهرم رفتیم مطب دندانپزشکی و عصب کشی انجام شد خداروشکر.

هنوزم تورم زیاد و درد دارم. با مسکن خوبم و حالم بهتره. امیدوارم زودتر خوب شم.

بعد از دندونپزشکی ام رفتم پنی سیلین زدم.

منی که هم از عصب کشی خیلی میترسیدم هم از آمپول، امروز دوتاشو انجام دادم و برا خودمم عجیب بود:))

قبلا با خودم فکر میکردم اگر عصب کشی کنم یه عضوی از بدنو از دست میدم و ناقص میشم و این خیلی ناراحت کننده اس. اما این دوسه روزی که دندونم آبسه کرد دیگه این چیزا برام مهم نبود و فقط میخواستم زودتر خوب شم و از درد راحت شم.

درد دندونم یه طوریه که تو مخ آدمه و انگار سیستم مغز و بدن آدمم بهم میریزه :)))

حالا خداروشکر عصب کشی شد، مونده پر کردنش

راستی هزینه های دندونپزشکی چقدررر بالاست :/

آبسه و عصب کشی(1)

فکر کنم کمتر کسی تو دنیا باشه که از دیروز،در این حد منتظر اومدن امروز باشه.

چون که از نصف شب روز گذشته دندونم شروع کرد به آبسه کردن و ورم کردم و باد کرد. هی این باد بیشتر و بیشتر شد. دکتر خودم دیروز نبود. واسه همین به منشیش پیام دادم و هماهنگ کردیم برا امروز. همون دیروزم رفتم یه جا دندونپزشکی برا عکس گرفتن اینا. عکس رو گرفت و گفت ریشه دندون آسیا عفونت کرده مفصل😐 و قرص و آمپول داد برا عفونتش. منم قرصارو گرفتم و آمپولاو بیخیال شدم.

خللاصه که عکسو برا دکتر خودم فرستادم و گفت امروز برم برا عصب کشی... منم از دندونپزشکی و عصب کشی خیلی میترسم :///

از دیروز خیلی منتظرم امروز بیاد و برم دکتر اینو عصب کشی کنه و عفونتش رو تخلیه کنه راحت شم از این درد و ورم

ورمش هم خیلی زیاده و قیافم خنده دار شده😂

در کل اینکه برام دعا کنید به خیر و راهت بگذره و زیاد درد نکشم

منتظره شوهر کنی

اون دوس پسرت هست که خیلی عاشقشی و منتظری بیاد بگیردت


همون منتظره تو زودتر شوهر کنی از سر راهش بری کنار

:))))

والا

فرسودگی شغلی

برام جالبه خیلی ها دارن به یک سری نیازها و احساساتی در آدم ها توجه میکنند که پیش از این برا کسی اهمیتی نداشت و اصلا مطرح هم نبود. مثلا یکی از این مسائل ، فرسودگی شغلیه که دربارش تیتر و مطلب زیاد میبینم. تا چندسال پیش اصلا همچین چیزی به گوش کسی هم میخورد؟ یا برا کارمندها و مدیران سازمان ها چنین چیزی مهم بوده؟

من که نشنیده بودم. شاید یک علت مهم شدن یک مطلب و یک احساس، اینه که تعداد زیادی آدم باهم دارن این احساس مشترک رو تحربه میکنن و دنبال جایی هستند که دربارش صحبت کنند. شاید هم این موضوع مورد توجه مدیران واقع شده چون صرفا کارمند سرزنده براشون سودآوری مالی بیشتری داره. از نگاه یک مدیر که میبینم، حس میکنم انگار پول شده علت توجه به احساسات و شرایط آدم ها. یعنی من تا جایی نیازها، تجربیات و احساسات کارمندها رو میبینم که منجر به ایجاد منافع بیشتری برام بشه.

از نگاه یک کارمند که به قضیه دقت میکنم، میبینم اینکه فرسودگی شغلی منِ کارمند مورد توجه قرار گرفته موجب امیدواریه و شاید مدیران و مسئولان سازمان ها به ما رحم شون بیاد و کمک مون کنند تا کیفیت فضای کار و زندگی مون بالاتر بره...

در کل بنظرم فرسودگی شغلی نه فقط بخاطر کار زیاد و محیط کار نامناسب به وجود میاد، بلکه یک احساس یأس و نرسیدن به آرزوها هم حال آدم رو بد میکنه. مخصوصاً وقتی حساب کتاب میکنی و میبینی حقوقت حتی با چندسال کار بازم به خرید خونه و ماشین و تأمین یک زندگی متوسط هم کفاف نمیده...