زندگی کاغذی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی هستم. و اسمم دخترکاغذیه. :)
قبلا در میهن بلاگ، وبلاگ داشتم و بعد از بسته شدنش اومدم اینجا (شاید قدیمیای میهن بلاگ منو بشناسن).
اینجا از هر دری صحبت میکنم و از روزمرگی هام مینویسم و هرچی خوشم بیاد به اشتراک میگذارم.
دوست دارم بهتون حس خوبی منتقل کنم، و زمانی که در وبلاگم سپری میکنید، غم ها و ناراحتی هاتون رو فراموش کنید.
ممنونم که بهم سر میزنید ❤️🌱

زندگی کاغذی

یادداشت های یک دانشجوی مهندسی

تولدم مبارک

سی سال پیش همچین روزی به دنیا اومدم...

نمیدونم امروز آخرین روز 29 سالگی حساب میشه یا اولین روز 30 سالگی...

ولی هرچی که هست شروع یک فصل جدید از زندگیه و خداروشکر میکنم که سی سال فرصت زندگی بهم داد...

چه خوب چه بد گذشت و رفت و باید گذشته رو رها کرد...

امسال چون تولدم مصادف شد با فاطمیه، تولد نگرفتم. ولی پدر بزرگ و مادر بزذگمو دعوت کردم نهار و خودم غذا پختم. اونام کلی افتخار کردن که چه نوه کدبانویی دارن 😂😂😂

تولد خودم و همه آبانیا مبارک🌱❤️

رها کن، آزادِ آزادِ آزاد....

گاهی باید رها کنی و بری
با وجود همه حرف های نزده
با وجود تمام راه های نرفته
و با وجود تمام چیزهایی که فکر میکنی شاید نقطه امیدی بود....
باید رها کرد و رها کردن خودش از بزذگترین توانمندی هاست....

مثلا رها کردن یک رابطه بعد از کلی خاطره

رها کردن آدمی که دوستش داری

رها کردن خودت در گذشته و بازپس گیری خودِ الانت

رها کردن احساساتی که شاید دیگه تجربه شون نکنی....

همه و همه نیازمند یک مهارت و قوت درونیه...